۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

بت نادانی

 باز دیدن این فرهنگی که از آدمها یا اندیشه ها بت میسازد ناراحت کننده است. 
ظریف شاید یکی از تنها مدیرانی از اول جمهوری اسلامی در ایران است که علم و قابلیت کاری که به او داده شده را دارد. کار بزرگی را هم با جان کری پیش بردند که تاریخ ساز است. اما بت نیست. او در سیستمی کار می کند که شاید اگر قیمت نفت بالا و شرایط بحرانی نشده بود آقایان همان کوتوله های در اندازه جلیلی و احمدی نژاد را می گماردند.  
مصدق هم بت نیست و نقدهای از او هم حتی قابل بررسی است. اما مصدق کجا و ظریف کجا! مقایسه این دو باهم مثل مقایسه امیرکبیر با هاشمی می ماند. نمی دانم این مقایسه ها تنها معنای سیاسی دارد یا از روی نادانی است. 
+کسانی هستند که آدمهای سیاسی را و نیز آدمهای مذهبی را و نظامی را به عنوان بت به جامعه می نمایانند. حالا این ما هستیم که ضمن درک و تشکر از آدمهایی که در یک مجموعه پر از اشکال استثنا هستند که کاری را درست انجام می دهند, از جوگیرشدن بپرهیزیم. 

++ منظور از "این کجا و آن کجا" این نیست که دیگری بت بوده. که در این سالها نقدهای جدی واقعی نه تخریبی بر مصدق خوانده ام. اما آنها که اینها را با هم مقایسه میکنند منظورشان آن است که همان گونه که مصدق از حق ایران بر نفت ملی دفاع کرد ظریف از حق ایران برای انرژی هسته ای دفاع کرد که این به نظرم بی مشابهت است. در حالی که کاری که ظریف کرد به قول دوستی در حد آن بود که در شرایط بسیار بحرانی با زبانی دیپلماتیک که مورد فهم دنیا بود نماینده نظام شد و به دنیا گفت: "غلط کردیم". البته مسلما این آغازی بر پایانها است. که بدون شک سایه جنگ را از ایران دور, و بحرانهای خود ساخته را کاهش داد که امیدوارم با کاهش آنها و تحریمها فشار بر مردم کم شود. اما واقعیت آن است که نوعی که با ایران برخورد شده و می شود از نوع برخورد با یک محکوم است که کوچکترین اعتمادی به آن نیست. خود ظریف هم زمانهایی که در مورد داخل ایران در مصاحبه های خارجی دروغ می گوید, همین مساله را که به نظام ایران نمی توان اعتماد کرد برای دنیا بیشتر اثبات نموده. اما مصدق در دادگاهی بین المللی ایران را پیروز کرد بر حق واقعی اش. در مستندی خارجی میدیدم که مصدق اولین نماینده کشورهای جهان سوم بود که در قرن اخیر حق ملتی بر ذخایر خود را در جهان و دادگاه بین المللی به اثبات رساند. مسلما دکترای حقوق از دانشگاه فرانسوی, و سابقه سیاسی او در پیروزی او در دادگاه لاهه موثر بوده است.او در مورد آن که او به آنچه می گفت اعتقاد داشت و راستگو بود تا حالا مخالف این موضوع را از دوستان و دشمنانش نشنیده ام. 
شاید مشابهت این دو در تاریخ سازی, و استفاده از آشنایی شان به جهان و تحصیل رشته مرتبط با فعالیتشان در غرب بوده که نتیجه اش کمک به جایگاه ایران در جهان بوده.کار ظریف قابل تقدیر و تشکر است, اما در مقوله ای که می گویند قابل مقایسه با مصدق نیست. و نه او و نه هیچ کس دیگری در تاریخ بت نیست. به هر حال خوشحالم که جایگزین کوتوله ها حالا آدمهایی در سیاستگزاری خارجی فعال هستند که کارشان را بلدند و مایه آبروریزی بیشتر در جهان نیستند.

در مورد فمینیزم

مد شده خانمهای تحصیلکرده بنویسند که با فمینیزم مخالفند. البته تاریخ فمینیزم با روشهای و عقاید افراطی همراه بوده اما  تا آنجا که من می فهمم حرف اصلی و مشترک تمام فمینیستها این است که نه مرد و نه زن هیچ کدامشان در انسان بودن بر دیگری برتری یا ارجحیتی ندارند. حالا خانمی هست که خودش را مخالف این مطلب بداند؟ یا آقایانی که روشن فکرند؟ 
مشکل آن است که چون چهار تا فمینیزمی که کمی ازیشان میدانیم همه ایده فمینیستهای رادیکال را دارند یا شاید شخصیت آنها به نظر بعضی از ما زیر سوال است ما آنها را شاخص فمینیزم میدانیم و مخالفت با آنها را با مخالفت با فمینیزم مترادف می دانیم . همان گونه که عده ای در غرب که اطلاعشان در حد اخبار FoxNews است داعش را مترادف با اسلام میدانند. 
این ویدئو به طور اجمالی به فمینیزم  می پرد ازد: