۱۳۹۲ آبان ۱۶, پنجشنبه

اخلاق مهندسی در ایران -١-

این مطلب را در پاسخ به سخن دوست عزیزم منصور در چند مرحله مینویسم.

موضوع آن است که چرا همواره اخلاق مهندسی در ایران به ویژه در پروژه های عمرانی یک مساله جدی بوده است؟
 حرف اول این است که شاید  با ارزشی کردن موضوع با کلمه اخلاق که در فارسی ارزشی است, در واقع از ابتدا به خطا موضوع را مطرح کرده ایم.
شاید اگر به بعد ارزشی مهندسی بخواهیم بپردازم به مسایلی مثل ارزش دادن به ارزشهای انسانی مردمی که کار مهندسی برایشان انجام میشود یا محیط زیست, و میراث فرهنگی و غیره بیشتر بپردازیم آن هم در نبود قواعد, تا آن که هر موضوع ساده ای را اخلاقی یا دینی کنم. البته در کشوری که سالها است که روحانیان و حاکمان همه چیز را توجیه دینی کرده اند, این موضوع که مخاطبی که باورشان کرده همین فکر را پیدا کند, ممکن است, و البته من معتقدم که بسیاری موردی که ناجور شده از همین خشتهای اول کج این گونه بوده است.  اما در مورد مهندسان که همه چیز را مهندسی میکنند این که  قواعد کاری خود را مهندسی کنند بدیهی است اما آن که آن را امری مذهبی و اخلاقی و معنوی ببینند, تعجب برانگیز می شود.
اولین کنفرانس دانشجویی عمران, یکی از مقاله هایی که ارایه دادم در مورد پارکینکهای طبقاتی بود. جمله کلیدی  که اتفاقا وقتی داشتم بیانش میکردم مرحوم استاد دکتر قالیبافیان وارد سالن جابر حیان شد حدودا این بود:
"هر چند که ماشین وارد ایران شد همراه با آن فرهنگ مربوط به آن وارد ایران نشد. "
اما اگر اکنون بخواهم همان جمله را بیان کنم می گویم هر چند که ماشین وارد ایران شد قواعد و روشها و سیستمهای کنترلی مربوط به آن هیچ گاه در ایران به طور مناسبی اجرایی نشد. در واقع تفاوت اکنونم با آن زمان آن است که از کلماتی مثل فرهنگ یا اخلاق در فارسی اجتناب می کنم تا ارزشگذاری نکنم. در واقع هر چند در کشورهای دیگر هم اخلاق یا ethic مطرح میشود اما آن بیشتر جنبه دنبال کردن قواعد و روش است نه اخلاق ارزشی به طوری که در گوش ما در ایران خوانده شده.
اینجا به مثال ساده رانندگی میپردازم. فکر میکنم مثال رانندگی گویای این موضوع است که در مهندسی هم کاربرد پیدا می کند.
این تابستان که به ایران آمدم متوجه شدم که رانندگی در ایران برایم ممکن نیست. شاید برای کسانی که در ایران زندگی می کنند این موضوع قابل باور نباشد که اگر با همان روشی که در ایران به طور عادی رانندگی می کنند در کشوری که قواعد اجرا می شود رانندگی کنند, غیر از جریمه شدن آنچنانی منظورم چند هزار دلاری در روز اول, کارشان به ضبط شدن گواهینامه, یا حتی به زندان ممکن است بکشد.
و چگونه است که  در مورد ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی میکنند معمولا این اتفاق نمی افتد؟ دلیلش مشخص است. آنها آموزش می بینند, روشهای دیگر رانندگان را می بینند, و از همه مهمتر آنها میترسند که کارشان به جایی که گفتم برسد. البته گاهی هم با مشکل شروع می کنند, و بعدش دوزریشان می افتد. فامیلی داشتم که وقتی گواهینامه اش را در امریکا ١٥ سال پیش گرفته بود, در هفته اول رکورددار جریمه شده بود, و دوزاری اش افتاده و بعدش دیگر آن گونه رانندگی نکرد!
و چرا پلیس ها رشوه گیر و ... نیستند؟ چون سیستم پیچیده تر از آن است که در ایران است, دو طرفه است و مرتبا کنترل دوطرفه است. کافی است که چند تا شکایت از پلیسی که اسمش مشخص است بشود تا کارش به جاهای باریک بکشد و البته سیستمی و را هم کنترل میکند, چندین لای دارد که هر کسی حتی پلیس بدون آن که بداند, در حال کنترل شدن است. و البته سیستم خیلی پیچیده است که بحث ما مهندسی است که در آن مورد امیدوارم در آینده بشود بنویسم. این طور نیست که مثلا پلیسها آدمهای خوبتری باشند یا مردم آدمهای بهتری باشند, وقتی سیستم چندسویه کنترلی اجرا شد, و البته اجرا کنندگان هم هر کسی جایی باشد که باید باشد, سیستم خود به خود درست کار میکند, بدون نیاز به درستکار بودن آدمها.
تازه می دانیم که حداقل در ایران بیشتر رانندگان گواهینامه رانندگی دارند, و باز تقریبا خیلی کم استثنا است که به کسی بدون دانستن رانندگی گواهینامه کار داده شود, در حالی که هر دو اینها در مهندسی متاسفانه در ایران مراعات نمی شود. -یادآوری میکنم که گواهینامه کار در مهندسی با مدرک مهندسی متفاوت است, و در هر رتبه و درجه ای لازم است. -مثال آن در رانندگی آن است که گواهینامه پایه یک و دو, و لودر و مرتور سیکلت و .... هر کدام گواهینامه خودشان را دارند. در مهندسی هم کلی گواهینامه های مختلف وجود دارد. برای مهندسین, سازندگان, کارگران, تکنسینها, ....
سوال دیگر: آیا رانندگی درست یک موضوع اخلاقی است؟ با تعبیر دینی یا معنوی یا ...
جواب خیر. هر چند ممکن است ربط داده شوند, اما با جدا دیدن آنها سیستم اجرایی تر میشود و از ریاکاری ها و عدم صداقتها می شود دوری کرد. حتی رانندگی درست ممکن است در خیلی موارد با ارزشهای انسانی کاملا منطبق نباشد.
فردی که معلول است یا پیر است, اگر بخواهیم اخلاقی نگاه کنیم لابد در چهار راهها باید اولویت عبور بیابد. اما چنین اولویتی وجود ندارد. یا کسی که در شرایط بسیار بحرانی قرار گرفته خیلی محتمل است که قواعد را بشکند, و آن کار اخلاقی باشد. کسی که  در شرایط اخلاقی می تواند عبور کند, اما قوانین را دنبال نکرده  به خاطر شکستن قواعد ممکن است جریمه یا محکوم شود. پس الزاما اخلاق و قواعد, قوانین و ethic و عمل آنها و سیستمهای کنترلی مربوطه ممکن است با ارزشهای مذهبی یا انسانی نخوانند, اگر چه آنها به گونه ای باید طراحی شوند که با ارزشهای مورد قبول انسانی تا آنجا که ممکن است تناقضی نداشته باشند. و معمولا در کشورهایی که قواعد رانندگی اجرا میشود, تمام تلاش خود را در این جهت کرده اند.
خلاصه آن که قواعد باید ارزشهای انسانی را تا حد ممکن دنبال نمایند, اما سیستمها و قواعد و قوانین آنها را به اجرا در می آورند و همه بایستی آنها را پیروی نمایند, و در غیر این صورت باید بهایش به صورت محکومیت یا جریمه پرداخت شود و سیستمهای کنترلی بایست چند لایه و دو جانبه باشد که در مورد اینها بعدا توضیح می دهم. و استثنایی برای اجرای آنها نباشد.
در ضمن اگر انتظاری از کسی خواسته می شود آن فرد باید در آن مورد آموزش ببیند و مرتب باز آموزی صورت بگیرد.
به نظرم اینها هیچ کدام بحث فلسفی نیست, بلکه کاملا اجرایی است.
در نوشته های بعدی با مثالهایی روشن در مهندسی  به ادامه مطلب می پردازم.