۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبه

توسعه

چه نوع  توسعه ای را برای ایران در اولویت میدانید؟ من جوابم توسعه در همه وجوه است. که به نظر تئوری  است، و موانع  جدی برایش در شرایط فعلی در ایران وجود دارد.

توسعه به نظر من جنبه های مختلفی دارد که گاهی مغفول میماند.  مثال ها در کشورهای مختلف میتوان زد که هر کدام در جنبه ای ممکن است پیشرفته باشند و در جنبه ای دیگر نه. آدمهایی متخصص را دیده ام که به کشوری یا دیدگاهی تعصب دارند، که نتیجه اش آن است که زمینه هایی از توسعه را نمیبینند. برای مثال زمینه ای از توسعه را مهم نمیدانند- مثلا فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، خدماتی ...- یا متوجه نیستند که هنگامی یک کشور در زمینه ای توسعه یافته به حساب می آید که در آن زمینه در گوشه گوشه  کشور و برای فردفرد جامعه توسعه یافته باشد. مثالهایی در مورد این عقاید میزنم:   
 در ایران خیلی ها منظور از توسعه را بیشتر ساختن راه و ساختمان، و عمران میدانسته اند. در این راستا شاید تفکراتی از آدمهای متمایل به تکنوکرات این گونه بوده است. به عنوان مثال محمدرضا پهلوی، و اکبر هاشمی رفسنجانی بیشتر این گونه متمایل بودند. دو خصوصیتی که در آنها مشترک میبینم آن بوده که ساختن زیرساختهای عمرانی را مهمترین اولویتشان میدیدند. اولویتهای مشترک ایشان را  شاید بتوان پیشرفت عمرانی شهرهای بزرگ و مناطق خاص دانست. زیباسازی جاهایی مثل بخشهایی از تهران یا بعضی شهرهای دیگر، و کم توجهی به بسیاری جاهای دیگر. یاد خبری میفتم که در پایتخت کنیا که کشوری عقب افتاده است، نسبت آدمهایی که تلفن همراه دارند، از بعضی  کشورهای توسعه یافته بیشتر است. در مورد مناطق دور افتاده تر، آنها - شاه و رفسنجانی- علاقه مند به پروژه های بزرگ و دهن پرکن بودند. مثلا در رشته خودم مثال  بزنم. برای پروژه های توسعه منابع آب و نیروگاه های آبی، اولویت آنها پروژه های عظیمی مثل سد  دز، سد  کرخه، کارون سه ، یا مسجد سلیمان و ... بود.  اینها هر کدام در منطقه رکورددار بود.  این گرایش به رکورددار شدن و سد های بزرگ، به دهه ٣٠ و ٤٠ امریکا برمیگردد  و نیز بعدش درشوروی مد شد. در این مورد برای مثال  فکر میکنم ایران میبایست بیشتر به پروژه های نیروگاههای کوچک و آبخیزداری به عنوان اولویت  نگاه میشد، و مردم محلی و صنایع  و پروژه های بزرگتر را دیرتر و با مطالعات جانبی بیشتر دنبال مینمودند. باید پروژه ها به تدریج بزرگ میشد تا تجربه ها پله پله بیشتر میشد، و اشتباهات بزرگ و هزینه های آنچنانی نتیجه اش نمی شد. -مثالهایی را میشود ذکر نمود- همین طور در آن پروژه های سدسازی باید به مطالعات بیشتر در زمینه های زیست محیطی، میراث فرهنگی، انتقال و اسکان مردم باید توجه بیشتری میشد. یا ایمنی کارگران به میزان مناسب توجهی نمیشود. حتی مسائل فنی و مهندسی خیلی وقتها فدای سرعت بخشی به پروژه ها میشد. البته این موضوع بیربط است که آقای رفسنجانی بود که پای سپاه را به عنوان پیمانکار به کارهای عمرانی  به صرفه مادی و نیز سودبری باز کرد که اما با ریس بودن و تحت دستور نبودن سوق داد.   
همان گونه که ذکر کردم حتی در زمینه عمرانی توسعه جنبه های مختلفی دارد. با وجود بزرگی کشور امریکا، حتی در روستاها راهها نسبتا مناسب است، و گاهی راههای روستایی امریکا از راههای اصلی ایران بهتر است. این همه تلفات تصادفات در ایران  را بیشتر باید ناشی از راهسازی و علائم ایمنی دانست تا مشکلات فرهنگی رانندگان یا اعمال قانون. در حالی که در امریکا دلیل اصلی تلفات مستی رانندگان است، و البته استفاده بیشتر افراد آمریکایی از ماشین.  
مثال دیگر در مورد ایران این است که به زیباسازی شهر و ظاهر توسعه یافته در تهران توجه میشود، اما عملا مثلا به آلودگی، یا یا آلودگی پارازیتی این روزها بی توجهی میشود. به دوستی آمریکایی این موضوع را میگفتم برایش قابل باور نبود و میگفت مگر آنها خودشان در آن شهر زندگی نمی کنند. 
 اما مشکل آن است که دیده میشود که وقتی نسخه ای برای توسعه داده میشود، با تعصب به یک دیدگاه یا کشور، آن را به شدت بزرگنمایی میکنیم. مثالهایی میزنم. باز در رشته خودم چین کشوری است که از نظر سدسازی، و نیروگاه آبی چه سدهای کوچک و چه بزرگ نمونه است و در هر مورد رکورددار هستند.. تعداد سدهای چین تقریبا معادل تمام سدهای کشورهای دیگر جهان با هم است. پس از نظر توسعه سد سازی به نظر میرسد پیشرفته ترین باشد، اما در همین پروژه سدها عملا مشکلات محیط زیستی، جمعیتی ، و میراث فرهنگی بسیاری داشته اند. یا در ساختمان سازی چین بیشترین ساختمانها را به سبب جمعیت دارد. حتی در روستاها کلانسازی آپارتمانها انجام میشده. اما زلزله ها نشان داده که علیرغم ان که مهندسان چینی از نظر مهندسی علم مناسب را معمولا دارند، به دلایل دیگر سازه ها در مقابل زلزله مناسب ساخته نشده اند. -که این مشابه ایران است. - البته امدادرسانی و مدیریت بحران در چین به مراتب از ایران بهتر است.
چین شاید در زمینه هایی توسعه یافته باشد اما از نظر سیاسی این گونه نیست. 
یک مثال دیگر امریکا است. در امریکا هم نا هماهنگی توسعه در زمینه های مختلف است. آمریکا در خیلی موارد تکنولوژی شاید توسعه یافته ترین کشور باشد، اما از نظر فرهنگی و اجتماعی آمریکا را توسعه یافته نمیدانم. در جاهای مختلف میزان دانایی اجتماعی بسیار پایین و متفاوت است. به نظرم کمپانیهای بزرگ، مدیا، و مذهب و نیز عدم توسعه قانونها در ٢٠٠ سال گذشته، از عوامل این موضوع است. 
جامعه امریکا به نظرم خیلی ساده اند و راحت گول میخورند. همین طور نژادپرستی و تبعیض اگر چه  ظاهرا در قانون نیست کاملا عمل می شود. من هم با شاگردان سفیدم حرف زاده ام، و دلایلشان را شنیده ام، هم با آدمها و شاگردان مختلف سیاه پوستم. شاگرد سیاه پوستی داشتم که یکی دونسلش مسلمان و از سیاهپوستان امریکا است، و می گفت هیچ چیز بدتر از سیاهپوست مسلمان بودن در امریکا نیست. جامعه ای که شلیک کردن به انسان برایشان عادی است. با آدمهای تحصیل کرده سفید پوست در این مورد صحبت کرده ام، که شلیک کردن در صورتی که فکر کنند دارند از خودشان دفاع میکنند، برایشان کاملا حقی طبیعی بود. و وقتی بیشتر با ایشان دوست شوید میفهمید که بیشتر به سیاهان مشکوکند که و به سمت آنها ممکن است شلیک کنند. 
هر چه به شهرهای کوچکتر یا روستاها بروید این جور نگاه بیشتر است.
یا مثلا نمونه دیگر در آمریکا همگانی نبودن بیمه درمانی است. یا امکان سختتر تحصیل برای فقیران. بهترین دانشگاه های امریکا پر است از بچه های پولدارتر، و مثلا کالجهایی بیشتر برای فقیران است. من در هر دو مدل درس داده ام. و تفاوت بسیار است بین کسانی که دو سه شیفت کار میکنند، و بیمه ندارند، و آنها که نیازی به کار کردن جدی ندارند.
کوبا که توسط  امریکا عقب نگاه داشته شده، از نظر بهداشتی، آموزشی و هنری پیشرفته است، اما از نظر سیاسی عقب مانده است. 
در مثالهای فوق کشورهای مختلف اروپایی در شرایط بینابین قرار میگیرند که قابل بحث  و بررسی است.
از نظر فرهنگی در ایران به توسعه کمتر توجه جدی شده. مثلا تعصب مذهبی موجب شده بعضی ایرانیان به نوعی تبعیض مذهبی بر علیه پیروان مذاهب دیگر یا بی دینان و دگراندیشان کیشی غائل باشند.   یا شاید یکی از نادر مواردی که احمدی نژاد را شاید بتوان نمونه ایرانیان دانست نگاه او به همجنسگرایان و دگرباشان است، دقت کرده اید که او همیشه ایشان را در مصاحبه هایش همجنس باز خوانده ؟
نمونه دیگر عقب ماندگی فرهنگی در ایران، قتلهای خانوادگی و ناموسی، خودسوزیها، اسیدپاشیها، کودک آزاری و زن آزاری، دختر آزاری، و متلک گویی، و ... است. نگاه تحقیر آمیز به اقوام و عدم درک مشکلات دیگر اقوام ، اندیشه ها هم مساله دیگر است. 
فکر میکنم مردم ایران اکنون به لزوم توسعه اقتصادی و نیز سیاسی کاملا واقف شده باشند.     
 موضوعی که باید اضافه کنم این است که دلیلی که این موضوع را برای ایران جدی میدانم این است که به دلایلی فکر میکنم برنامه در داخل ایران این است که رجعتی به دوره های قبل شود، مثلا  تیم شهرداری که بعضی شان را از نزدیک میشناسم،  این گونه فکر می کنند. و حرف من این است که مثلا نگاه توسعه  عمرانی نگر در بلند مدت منابع انسانی را از دست خواهد داد مثل آن چه قبلا پیش آمد. و نمیشود فقط به  یک جنبه توسعه برای یک کشور گیر داد.

۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه

دموکراسی آمریکایی



by Behnam Shadravan on Monday, November 5, 2012 at 9:37am ·
در مورد  برنامه هفته گذشته پرگار این مطلب را به صورت پیام  برای صفحه فیس بوک برنامه نوشتم.  
من هم در اروپا، هم در کانادا و هم در آمریکا زندگی کرده ام. بر خلاف ماله کشی شدیدی که در این پرگار شده، فکر میکنم آمریکا اگر چه شاید قدیمیترین دموکراسی است، اما عقب افتاده ترین دموکراسی هم هست. مسخره است که همان طور مانده است. نگاه کنید به سیستم رای گیری ریاست جمهوری اش که بر اساس زمانی که با اسب میشد اطلاع رسانی کرد تنظیم شده و همان طور مانده. تبعیض نژادی در هیچ جای غرب به شدت آمریکا در لای لای جامعه نهادینه نیست. کشتار و جنایات در هیچ جای غرب مثل آمریکا نیست. آمریکا بالاترین فقر، و جهل و اختلاف طبقاتی را در غرب دارد. - در مقایسه با کشورهای غربی البته. ایران خودش را داخل این مقایسه نکند.-
نوع دموکراسی در بسیاری از کشورهای اروپایی موجب شده مردم اطلاعات زیادی داشته باشند و آگاه باشند. آگاهی سیاسی مردم کانادا اگر چه بسیار از آن کشورهای اروپایی کمتر است، اما بسیار از آمریکاییها بیشتر است به نظر من. متاسفانه آمریکا مسیر نزولی را طی میکند، و لابیگریهای سیاسی، و شرکتهای سرمایه داری، کارشان را پیش میبرند. و ناشی شده اند که این غرور و بیخبری مردم آمریکا که خبرگزاریها و تلویزیونها و سیستمهای مذهبی تشدیدش کرده اند، که ظاهرا شامل یکی از کارشناسان مدعو پرگار هم هست، و قانونهایی که عقب افتاده مانده اند، و دو گروه سیاسی هم جلوی تغییرشان را میگیرد.
: صفحه فیس بوک برنامه پرگار