۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

خاطره ممد نبودی و یه دختر دارم شاه نداره

این مطلب را الان یادم افتاد که دیدم دوستی این ویدئو کلیپ ارکستری خوانده شده ممد نبودی را در فیسبوک گذاشته بود . 
غیر از کار مهندسی، به عشق معلمی در دانشگاه صنعت آب و برق  یک درس سدسازی را سالی یک بار درس می دادم. همش جور میکردم و بچه ها رو می بردم  خوزستان و چند سد بزرگ که در حال اجرا بودند مثل کارون ٣، مسجد سلیمان، کوثر، و البته کرخه را بازدید می کردیم.
هر بار هم هزار جور توصیه مستقیم و غیر مستقیم به من میشد که بچه ها این جوری نکنند، و آن جوری نکنند. 
من هم که اختلاف سنی ام با بچه ها زیاد نبود،  اول سفر به بچه ها میگفتم که می دانم که آنها خودشان باید ها و نباید ها را می دانند و خواهش میکردم که جوری  رفتار نکنند  که دیگر نگذارند گروه های دانشجویی بعدی  به سفر و بازدید نروند و واقعا هم بدون توصیه بیشتر بچه ها خیلی مراعات می کردند.
و البته اگر کمی هم شیطون می شدند، من هم خودم را به نفهمیدن می زدم. 
معمولا داخل خوزستان به ما مینی بوسی از شرکت منابع  آب و نیرو که وابسته به وزارت نیرو بود داده میشد، تا ازین سد به آن سد ما را ببرند. من هم میرفتم  مینشستم  پیش راننده که بچه ها احساس راحتی بیشتری بکنند. خلاصه یک بار بچه ها گر گرفته بودند به جک گفتن و هرهر و کرکر، راننده یک دفعه داغ کرد. مثل این که بچه ها دیده بودند اومدند خوزستان، جوک های جنگ و جبهه و جانباز و اینها را داشتند می گفتند و راننده که خودش فهمیدیم در زمان جنگ بسیجی بوده، داغ کرد و خواست که بچه ها ساکت بشوند. 
بچه ها خیلی با جنبه بودند. کمی پچ پچ کردند، و یکیشون که خیلی صدای خوبی داشت گفت حالا به افتخار آقای راننده و رزمندگان ممد نبودی رو میخونیم. بچه ها نه از روی تظاهر که از صمیم دل می خوندند و دم می آمدند با هم. 
راستی این رو هم بگم که بعد از مدت کمی آنچنان بچه ها با راننده دوست شدند که از دهنش کشیدند که دختری دو ساله داره، و از آهنگ یه دختر دارم شاه نداره خوشش میاد که بچه ها همون آهنگ رو با هم برای آقای راننده و دخترش خوندند. 
این جور نسلهایی چند بعدی بعد از انقلاب و جنگ بوده اند!