۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

یلدا مبارک


فلسفه ها و ادیان باستانی تقریبا بدون استثنا ریشه سمبولیک در امید دارند. تولد مسیح و تولد الهه میترا و خدای زایش در میانه زمستان به زمانی نسبت داده می شود که بیشترین تاریکی است, و از آن زمان و روز و روشنایی رشد میکند. یلدا ریشه در این دارد.
گفته می شود که پیش از تولد مسیح ناجی بشریت شناخته می شده و تولد آن ناجی را در میانه زمستان نسبت داده اند. در واقع جنبه سنبولیک بر واقعیت ارجح شده. , و در ضمن آنها در محاسبه زمان هم دچار اشتباه شدند. اگر چه بسیاری مسیحیان معتقدند اصلا مسیح در آن زمان متولد نشده.
مشابهش را در نوروز میبینیم که مبنای آن زمان اعتدال است. زمانی که روز و شب یکسان است و از آن زمان به بعد روشنایی و گرما بیشتر می شود و  بهار و زایش می آید.
زمان و سال همواره در انسان باستان برای برنامه ریزی کشت و کار و سفر و کوچ و ... انسان اهمیت داشته اگرچه در بعضی تمدنها مثل منطقه امپراطوری ایران از حد اقل سه هزار سال پیش محاسبات دقیقی برای محاسبه آن داشته اند. اقوام ابتدایی و عقب افتاده تر که از یافتن  راه مناسب محاسبه تغییر سالانه ناتوان بودند به تغییرات ١٢ باره ماه که هر سال تفاوت می کرد رضایت دادند که آنها را تنها در پیش بینی نسبی کوتاه مدت قادر می کرد.

هیچ نظری موجود نیست: